بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده: ابن الخلیل مولوی عبدالصمد غیاثی
الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما كنا لنهتدی لولا ان هدانا الله و الصلاة و السلام علی رسوله محمد و علی اله و اصحابه اجمعین. اما بعد : این زندگی نامه ی مختصری است از یكی از علمای ربانی و مخلص كه خداوند وی را تربیت نمود و رشد داد وبه سوی خود فرا خواند.
18 ﺭﻣﻀﺎﻥ، ﻭﻓﺎﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﻟﺪﺑﻦ ﻭﻟﻴﺪ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ
ﻫﻔﺪﻩ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻇﻬﻮﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﻟﺒﺎﺑﻪ
ﺻﻔﺮﯼ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺍﻡ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺍﺑﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻋﺮﺻﻪ
ﮔﯿﺘﯽ ﻧﻬﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺗﻠﺆﺗﻠﺆ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺍﺵ ﺁﺗﺶ ﺑﺮ
ﻣﻠﺤﺪﯾﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﺯﺩ . ﭘﺪﺭﺵ ﻭﻟﯿﺪ ﺑﻦ ﻣﻐﯿﺮﻩ ﺍﺯ ﺍﺷﺮﺍﻑ ﻗﺮﯾﺶ ﺑﻮﺩ
ﻭﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺟﺎﯾﮕﺎﻫﯽ ﺑﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺍﺷﺖ . ﻃﺒﻖ ﺭﺳﻮﻡ ﻋﺮﺏ
ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺧﺎﻟﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺷﺶ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭﺩﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ
ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺁﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ .
ﺩﺭ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﮐﻪ ﻭﯼ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﺍﺳﺐ
ﺳﻮﺍﺭﯼ ،ﺷﻤﺸﯿﺮﺯﻧﯽ ﻭﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ ﺟﻨﮕﺠﻮ ﯾﺎﻧﻪ ﺍﺯﺳﺮﮔﺮﻣﯽ ﻫﺎﯼ
ﺁﻥ ﺩﯾﺎﺭﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯﻫﻤﺎﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭﺩﻟﯿﺮﯼ،
ﻫﻮﺵ ﻭﺫﮐﺎﻭﺕ ﺍﺯﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﻨﺘﺨﺐ ﻗﺮﯾﺶ ﺑﻪ
ﺷﻤﺎﺭﻣﯿﺮﻓﺖ . ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﻟﺪ ( ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ) ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻤﺎﻥ
ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﭘﺪﺭﺵ ﺍﺯ ﻣﺨﺎﻟﻔﯿﻦ ﺳﺮﺳﺨﺖ ﺍﺳﻼﻡ ﻣﺤﺴﻮﺏ
ﻣﯽ ﺷﺪ . ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ
ﻭﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ، ﭘﯿﺸﻘﺪﻡ ﺑﻮﺩ .
ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﺩﺭﻣﯿﺪﺍﻥ ﺍﺣﺪ ﺗﺪﺑﯿﺮ ﻭ ﺻﻼﺣﯿﺘﺶ، ﺩﺭﺗﻬﺎﺟﻢ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ ﺑﺮ
ﻟﺸﮑﺮ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺭﻩّ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﮐﻮﻩ ﺍﺣﺪ ﻗﺮﺍﺭ
ﺩﺍﺷﺖ، ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺻﻠﯽ ﺷﮑﺴﺖ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻏﺰﻭﻩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ
ﻣﯽ ﺭﻓﺖ . ﺍﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺧﺎﻟﺪ
( ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ) ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﻣﺤﺴﻮﺳﯽ ﺭﺷﺪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﻧﻤﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻠﺖ ﻋﺮﺏ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﭘﺮﭼﻢ
ﺍﺳﻼﻡ ﺟﻤﻊ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ، ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻭ
ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ( ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ) ﺭﺍﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ
ﻗﺮﺍﺭﻣﯽ ﺩﺍﺩ .
ﺍﺯﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ( ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ) ﻧﯿﺰ ﺍﺯ
ﺻﻼﺣﯿﺖ ﺧﺎﻟﺪ ( ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ) ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ
ﻭﺣﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﺒﺮ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺧﺎﻟﺪ ﻫﺮ ﺩﻡ ﺑﺎ ﻧﻮﺭ ﺍﺳﻼﻡ
ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ( ﺻﻠﯽ
ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ) ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪﻥ ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﻭ
ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻟﺪ ﭼﺮﺍ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻣﺸﺮﻑ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ .
ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﯿﺪ ( ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ) ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﻟﺪ( ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ
ﻋﻨﻪ) ﮐﻪ ﭼﻨﺪﯼ ﻗﺒﻞ ﻣﺸﺮﻑ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﻧﺎﻣﻪ
ﺍﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩ .
ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﻟﺪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : “ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﻭﻟﯿﺪ ﺭﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ
ﮐﺮﺩﻡ ﺑﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ ﮐﻠﻤﻪ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺟﺎﺭﯼ ﮔﺸﺖ ﻭ ﻣﯽ
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺳﺮﯾﻌﺘﺮ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ( ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ
ﻭ ﺳﻠﻢ ) ﺣﺎﺿﺮﺷﺪﻩ، ﺟﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﯾﺶ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺧﺪﻣﺖ
ﺣﻀﺮﺕ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ( ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ) ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪﻡ ﭼﻮﻧﮑﻪ
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺣﻀﺮﺗﺶ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻫﻤﭽﻮ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﯼ
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﮐﺮﺩﻡ ” .
ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﻟﺪ ( ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ) ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺩﺭ ﺳﺮﯾﻪ
ﻣﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻤﺎﺩﯼ ﺍﻻﻭﻝ ﺳ
فقیه بزرگ بلوچستان علامه محمدشهداد[1] سراوانی در سال ۱۳۴۲هـ.ق مطابق با ۱۳۰۱شمسی در روستای کهن ملک، از توابع شهرستان سیب و سوران، در خانوادهای متدین دیده به جهان گشود. روخوانی قرآن را در زادگاه خویش از فردی به نام ملا عثمان فرا گرفت.
مقدمات و فارسی را از ملا عبدالرحیم، یکی از بستگان مادری فراگرفت و سپس برای ادامهی تحصیل رهسپار سرباز شد و در روستای دپکور به حوزهی درس عالم برجسته و مجاهد نستوه مولانا عبدالله سربازی -پدر حضرت مولانا عبدالعزیز ملازاده- درآمد و در محضر او کتابهای مبادی علم فقه، مانند قدوری، کنزالدقائق و منیهی المصلی را خواند و در اوایل سال ۱۳۶۰هـ.ق از سرباز به سوران بازگشت.
سفر به شبه قاره هند:
علامه سراوانی برای ادامهی تحصیل، در ذیقعده سال ۱۳۶۰هـ.ق رهسپار شبه قاره هند که زیر استعمار سلطهی انگلیس بود، شد.
ایشان در شهر کویته به کمک قاضی عبدالصمد سربازی که در آن زمان از طرف والی قلات به عنوان قاضی وقت در شهر کویته مشغول خدمت بود، به مدرسه علوم دینی جامعه نصیریه کویته راه یافت و مبادی علوم و فنون از قبیل: صرف میر، نحو میر، شرح مائهی عامل، هدایهی النحو را ظرف یکسال در مدرسه مذکور فراگرفت.
در دانشگاه اسلامی دیوبند:
در سال ۱۳۶۱هـ.ق والی قلات به مولانا محمد شریف کشمیری، مدیر مدرسه جامعه نصیریه اعلام نمود که هیأتی متشکل از ۳۰نفر از طلابی که در سطح بالاتری هستند، را انتخاب و با مخارج والی قلات به دارالعلوم دیوبند اعزام کنند. بنابراین دستور، ۳۰نفر از طلاب مدرسه تحت سرپرستی دو نفر از اساتید برجسته، از ایستگاه راهآهن سیبی به وسیلهی قطار به دارالعلوم دیوبند اعزام شدند که یکی از این ۳۰نفر علامه محمد شهداد سراوانی بود.
علامه سراوانی در سال ۱۳۶۱هـ.ق در دانشگاه دیوبند هند ثبتنام نمود و در رشتههای علم فقه، منطق، کلام، ادبیات عرب و دیگر علوم اسلامی به تحصیل ادامه داد و از محضر اساتید برجسته و نامدار آن دیار از جمله: شیخ الاسلام مولانا حسین احمد مدنی، شیخالادب مولانا اعزار علی، شیخالمعقول و المنقول مولانا ابراهیم بلیاوی و مولانا عبدالسمیع و دیگر بزرگان استفاده نمود و سرانجام در سال ۱۳۶۷هـ.ق برابر با ۱۳۲۵شمسی، پس از پایان تحصیلات عالی در دارالعلوم دیوبند، به ایران بازگشت.
مسؤولیتها و خدمات:
علامه سراوانی پس از بازگشت از هند، در شهرستان سیب و سوران فعالیتهای علمی و فرهنگی خود را آغاز کرد و به تدریس، تبلیغ، حل و فصل خصومتها، مبارزه با مفاسد اجتماعی، پاسخگویی به نیازهای معنوی و گسترش امور فرهنگی و مذهبی همت گماشت.
بر اثر تلاشهای شبانهروزی، شهرت علمی و سخنوری ایشان سراسر منطقه را فراگرفت و مردم از نقاط دور و نزدیک برای استفاده از این مشعل فروزان علم و عرفان گرد میآمدند.
علامه سراوانی در ماه شوال سال ۱۳۶۹هـ.ق از راه آبادان و کویت به منظور ادای فریضه حج عازم حرمین شد و به توفیق خداوند به زیارتخانهی خدا و حرم رسول خدا-صلی الله علیه وسلم- مشرف گردید.
در سال ۱۳۷۵هـ.ق علمای منطقه در سرجو سراوان نسبت به تأسیس مدرسهی دینی مجمع العلوم بحث و تبادل نظر کردند، در آن جلسه که اکثر علمای بلوچستان، بهخصوص علما و رهبران بزرگ فکری و دینی از جمله حضرت مولانا عبدالواحد سیدزاده معروف به حضرت صاحب، حضرت مولانا عبدالعزیز ملازاده، حضرت مولانا قمرالدین ملازهی شرکت داشتند، مقرر گردید که مدرسه در محل سرجو تأسیس شود و علامه سراوانی اداره مدرسه را به عهده بگیرند، اما ایشان بنا بر عللی در سال نخست موفق به ادارهی آن نشدند که به همین خاطر در سال اول حضرت مولانا عبدالواحد سیدزاده مسؤولیت ادارهی آن را پذیرفتند، سال بعد علامه سراوانی از سوران به سرجو منتقل شدند و ادارهی این مرکز علمی را به مدت ۲۵سال (تا سال ۱۳۶۰شمسی) بر عهده داشتند.
در سال ۱۳۶۰ به زاهدان رفت و با پذیرفتن عهدهی قضا در دادسرای انقلاب اسلامی، به عنوان حاکم شرع به خدمت مشغول شدند. ایشان در این مدت نیز از نشر معارف اسلامی غافل نماندند و در مدرسهی علوم دینی حمادیه جام جم به تدریس پرداختند.
علامه سراوانی دایرهیالمعارف علوم اسلامی بود که مورد وثوق و اعتماد علما و تودهی مردم بود و در فقه اسلامی چنان تبحر ژرفی داشتند که از سوی علمای منطقه به عنوان فقیه بلوچستان ملقب گشت.
آثار:
علامه سراوانی نیاز جامعه به کتابهای مذهبی را به خوبی درک کرده بود و برای پاسخگویی به این نیاز دست به تألیف و ترجمه زد که در آگاهی مردم به مسایل و امورات دینی مؤثر بود.
آثار ایشان که شامل تألیف و ترجمه میباشند، عبارتاند از:
1. زبدهی العقاید (تألیف)
2. سرور شهیدان (ترجمه)؛ این کتاب توسط عبدالستار حسینبر تحقیق و تصحیح شده و بزودی در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت.
3. قول معقول در حکم آمپول (تألیف)؛
4. نماز مصور (تألیف)؛
5. تفهیمات علی-رضی الله عنه- (ترجمه)؛
6. فضیلت جمعه (تألیف)؛
7. بیت المقدس و فتوحات اسلامی (تألیف)؛
8. جامع المسائل در ۲ جلد (تألیف)؛
9. داستان خاتم النبیین (تألیف)؛
10. مسأله اثبات وجود خدا (تألیف)؛
11. نماز کامل (ترجمه)؛
12. عقد ام کلثوم (ترجمه)؛
13. رفع الالتباک عن مسئلهی التنباک (تألیف)؛
14. تیسیر المنطق (ترجمه)؛ این کتاب توسط استاد مولانا عبدالحکیم سیدزاده مدرس عین العلوم گشت و سرپرست مجلس علمی بازنویسی شده و تعلیقاتی بر آن افزوده شده و چند بار تجدید چاپ شده است.
15. فضایل و مسایل رمضان (تألیف)؛
16. علوم القرآن (ترجمه این کتاب بر اثر وفات علامه سراوانی ناتمام مانده بود که علامه سید محمد یوسف حسینپور-حفظه الله- آن را به پایان رساند و چاپ نمود).
وفات:
علامه سراوانی در ماه شعبان سال ۱۴۰۷هـ.ق جهت شرکت در اجتماع سه روزهی نهضت دعوت و تبلیغ عازم شهر پنجگور پاکستان شد و سرانجام در ۲۲شعبان ۱۴۰۷هـ.ق در همانجا چشم از جهان فرو بست و در همانجا به خاک سپرده شد.انالله واناالیه راجعون
مولانا قمرالدینرحمهاللّه یکیاز روشن ضمیران این عصر بود کهاز میانما رفت خورشیدیبود که افولکرد، درواز های ازعلم و معرفت بود که بسته شد و گوهری بود که از چشمناسپاسان پنهان شد. مولانا قمرالدینکهبا لقب«خطیببلوچستان» از وییاد میشود، در خطّه بلوچستان، عالمی زیرک، دوراندیش، دانشمند، با جرأت، میهماننواز و پرهیزگار بود کهعمر گرانمایهاش راصرف خدمت به مسلمانا ن این سرزمین نمود. ایشانبرایکسبمدارج علمیبهپاکستانسفر نمود و از محضر علما بزرگآندیار از جملهاز محضر مولانا عبدالرحمن کاملپوری و مولانا اشفاقالرحمنو علامهمولانا محمدیوسف بنوری کسب فیض نمود و تقریباًپنجاهو دو سالپیشاز مدرسهعلوماسلامیتندواللهیار سند فارغالتحصیلشد. در دوران تحصیلو مدتیپساز آندر پاکستان به مساجد و روستاها جهتتبلیغ و امر بهمعروف میرفت. مولانا با کولهباریاز علمو دانشو تجربهبهوطنبازگشت. پساز مدتی جهت گرفتن معادل مدرکتحصیلی و علمیش به تهرانعزیمتکرد، در تهرانبا مشاهده صلاحیتهایعلمیو اندیشه های بلند ایشانبهویپیشنهادشد تا رحل اقامتدر تهرانبیفکند و در دانشکده الهیات تهران به تدریس مشغول شود؛ شیخمحمودمفتیزادهیکیاز مشاوران و مشوقانوی بود اما مولانا فرمود: «در بلوچستانبیشتر بهوجود مننیاز استو منصلاحیتو توانخودمرا در آندیار صرفمیکنمو بهشهرتو مقامنیازینمیبینم»؛ حقیقتاً همایشاناینگونهثابتکردند و مردمایندیار را مدیون خدمات ارزندة خویش نمودند و به آیندگان آموختند که باید منافع شخصیرا فدای منافع اجتماعی و ملیکرد. مولانا جوانیدلگرمو عالمیتوانا بود و تربیتپدر بزرگوارشمولانا شمسالدینرحمهاللّه از وی چنان شخصیتی ساخته بود کهحاضر بود همهوجودشرا فدایبیداریمردمبگرداند. لذا از منطقهآبائیخود، دامنـ از توابع ایرانشهر ـ به شهرستانایرانشهر عزیمتکرد. و در کنار مولانا گلمحمدرحمهاللّهدر مسجد جگردفعالیتهای دینی خود را آغاز نمود و پساز گذشتیکسالمسجد نور را بنا نموده و آنرا مرکز فعالیتهایشقرارداد. مبارزه با شرک و بدعات از آنجائیکه مردمدر گذشته قبرهایاولیاء اللّه و بزرگانرا بهصورتزیارتگاههاییدر آورده بودند و جهت برآورده شدن نیازها و مشکلاتشانبا ذبحجانورانبر سر مزاراتبهآنها توسلمیجستند و اینامر خلاف شرعبود، مولانا رحمهاللّه به همراهمولانا گلمحمدرحمهاللّهو دیگر علمایمنطقهمبارزه با مظاهر شرک رادر اولویت داده به مردم میفرمودند: «کهزندگیو مرگ، عزتو ذلت، فقر و توانگری همه و همهاز طرفاللّهذوالجلالمیآیند. بزرگانو اولیایخداوند محتاجعنایتهایپروردگارند و قدرتحلمشکلاتشما راندارند»، تا اینکه رفته رفته به برکت مجاهدتها و کوششهایایشانو علمای دیگر، منطقهاز لوثعقاید شرکیپاکشد و بهمردمآموختند که همه یازهایشان را مستقیماً از اللّهذوالجلالبطلبند. مولانا در میدانخطابتو سخنوری مولانا سخنوری بیبدیل بودند،از اینرو لقب«خطیببلوچستان» از طرف علمای بزرگ به ایشان داده شده بود. سخنرانیهای ایشانکهبا سوز و گداز خاصیهمراهبود اشکاز دیدگان مردم جاری مینمود. مولانا با همه علمایبلوچستانمخصوصاً مولانا عبدالعزیزرحمهاللّهارتباط بسیار نزدیکو عمیقی داشت و همیشه در کنار ایشانبود و در همهکارها و مسائلمهمبا ایشانبهمشورتمیپرداخت. اکثراً در پایان مراسم و جلسه هایی که مولانا روانبدرحمهاللّهمولانا گلمحمدرحمهاللّهو مولانا عبدالعزیزرحمهاللّهدر آنها شرکت داشتند از مولانا قمرالدینرحمهاللّهتقاضا میشد تا جلسهرا با دعاهایپرسوزشان فیضببخشند. مسجد نور مسجد نور در سال1340 هجریشمسیبنا نهادهشد. توسعهو نامگذاریمسجد نور و مدرسه توسط مولانا شمسالدین رحمهاللّهانجامگرفت، ویدر یکیاز شبها در همینمکانخوابیدهبود، در خوابدید کهاز همینجا نوریبرخاستو دنیا را منور گردانید؛ صبحمولانا قمرالدینو افراد سرشناس دیگر را فراخواند و پس از بیان خواب و دعاییمختصر مولانا قمرالدینرحمهاللّهرا امر کرد تا دستبهکار شود و بهفضلدعایایشانمسجد نور مرکزیبرایداعیانو مبلغاندینشد. ناگفتهنماند درستفسیر قرآنو حدیثایشانکهپساز نماز صبحدر مسجد نور برگزار میشد افراد زیادیرااز اطراف و اکنافشهر بهمسجد میکشاند. اینخدمت دراز مدتباعثگردید کهدر طول این مدتصدهانفر از اقشار مختلفبا پیامقرآنآشنا گردند. مدرسهدینیشمسالعلوم در سال1353 هجریشمسیمدرسهشمسالعلومرا کهیادگار پدر بزرگوارشان بود از «دامن» به ایرانشهر انتقال دادند و با شوریتازهکارهایعلمیرا ادامهدادند کههماکنوننیز بیشاز دویستطلبهاز کلاسهایمقدماتگرفتهتا کلاسهایسطح و خارجبه صورتشبانهروزی و بیشاز سیصد نفر از فرزندان و نونهالانایرانشهر به صورت روزانه در آناشتغال به تحصیل دارند. البتهمولانا قمرالدینبهتدریسدر اینمدرسهدینیقانعنبودند و فراستو دوراندیشیایشانمنجر شد تا بهتدریسدر دبیرستانها و دیگر مراکز آموزشعالینیز بپردازند و سیسالدر بخش الهیات تدریس نمایند از دیگر کارهاییکههمیشهبرایمردمایرانشهر یادآور یاد و خاطرهمولانا قمرالدینرحمهاللّهخواهد بودعیدگاه و مصلیبزرگایرانشهر استکهبا تلاشهایپیگیر مولانا در سال 1376 در زمینی به وسعت دههکتاربنیاننهادهشد و سالها وجود مبارکمولانا قمرالدین(ره) زینتبخشمنبر و محراب آنبود. مدرسهدینیامالمومنینعایشهصدیقه با توجهبهمبارزاتمردمبلوچستانبا برنامههایاستکباریرژیمطاغوتبر ضد حجابکار بهجایی رسیده بود که مردمدر گذشتهبا فرستادندخترانخود بهمدارسو دانشگاهها مخالفتمیورزیدند. اما مولانا با توجهبهفراستو حسنیاز نسلهایآیندهبهمادرانیآگاه و مدبر برای نخستینبار در مسجد نور ایرانشهر جاییبرایشرکتزناندر نمازهایجمعهو تراویحدر نظر گرفتند و خواهانآگاهیدادنو تعلیم زنانو دختراندرجامعهشدند. در همینراستا در سال 1372 هجری شمسی مدرسه دینی امالمومنین عایشهصدیقهرضیاللّهعنها را برایخواهرانتأسیسنمودند کهدر سالگذشته20 نفر و امسال12 نفر فارغالتحصیلداشتهاست، هماکنوننیز دویستنفر در کلاسهایبالا و بیشاز سیصد نفر در کلاسهایحفظو روخوانیاینمدرسهمشغولبهتحصیلاند نقشفعالمولانا در عرصههایاجتماعیو سیاسی مولانا قمرالدینرحمهاللّهپدر و مربیمهربانیبود، خوبمیدانستبا چهکسیچگونهبرخورد کند. درد و غمهر کسی را غمخودشمیپنداشت، همیشهبرایآبادیسرزمینخود و امنیت ملی می اندیشیدند. با وجود کثرت مشاغل به مسائلسیاسیو اقتصادیمردممیاندیشید. با وجود کثرتمشاغلو کمفرصتبودناگرنیازمند و ناتوانیبا مشکل مواجهمیشد، مولانا تا آخرین لحظه جهترفعمشکلشهمکاریمینمود. و درانجامکارهایخیر از همه پیشی میجست. ایشاناز نظر سیاسینیز دارایبینشیعمیقو اندیشهایبلند بودند همیشهسیاستداخلیو خارجی را تحلیلو بررسی میکردند، مسائلاجتماعیو قومیکهبخشعمدهایاز آناختلافاتو نزاعهایقبیلهایبود راطوریحلمیکردند که طرفهایدرگیر بهقضاوتایشانقانعو خشنود میشدند. ایشاندر دورانتبعید مقاممعظمرهبریدر ایرانشهر با ایشانهمکارینزدیکداشتند و همیشهدر مسائلمهمشهر با همبهرایزنیو چارهجوییمیپرداختند. رهبر معظمنیز در دورانریاستجمهوریو همچنینپسازآناز کسانی که از بلوچستانبهمحضر ایشانمیرسیدند جویایاحوالمولانا قمرالدین رحمهاللّهمیشدند.همچنینرهبر معظمدر سفر اخیرشانبهسیستانو بلوچستاناز خاطراتو خدمات ارزندة شانبههمراهمولانارحمهاللّهیاد میکردند. مولانا ارگانها و دوایر دولتیرا جهتهر چهبهتر و بیشتر خدمتکردنبهمردمتشویقو راهنمایی میکردند و از انتقاد بر کسیهراسینداشتند. بیماریو وفات مدتمدیدیبود کهمولانا از بیماریرنج میبرد، چند مرتبهجهتمداوا بهتهرانسفر کردند اما در این سفرکه منتهیبهسفر آخرتشد، قبلاز رفتنامور مدرسهو مسجد را تقسیمنمودند، گویا قبلاً به ایشان الهامشدهبود که برای همیشه با مردم اینسامانخداحافظیمیکنند. سرانجامدر 14 آبانماهسال1382 پساز دو ماه بستریدر بیمارستانمهراد تهراندارفانیرا وداع گفته و به ملاقات پروردگار شتافتند و مسلمانانو خصوصاً جامعهاهلسنتایرانرا درغمفراقخود گذاشتند. جنازه ایشان روز جمعه16 آبانپساز انتقالبهزاهدانتوسطشیخالاسلاممولانا عبدالحمید، جمعیاز علمایجنوبو خیل عظیم مردمزاهدانبهشهرستانایرانشهر منتقلشد، پساز تکفین، نماز جنازه ایشانبهامامتمولانا محمدیوسفحسینپور مدیر حوزهعلمیهگشتو یار و همسنگر قدیمی شان اقامه شد سپسچهره دوست داشتنیمولانا برایهمیشهاز دیدگانپنهانشد و بهخاکسپردهشد و در پایانشیخالاسلاممولانا عبدالحمید(حفظهاللّه) طی سخنانیبا تأسفبسیار و با ذکر خدماتو احساناتایشان، ضایعهدرگذشتایشانرا بهعموممردمو خصوصاً بستگانو خانوادهشان تسلیت گفتند. شیخالاسلاممولانا عبدالحمید نیز در سخنانخود در عیدگاه ایرانشهر از مردمخواستند تا بهحمایتوهمکاریخود با فرزندانمولانا همچون دوران حیات ایشان ادامهدهند مولانا قمرالدینرحمهاللّهپساز خود دو فرزند عالمششیخمعینالدینو مولویطیبرا به عنوان جانشین خود در امور مسجد و مدرسهتعییننمودند. روحششاد و راهشپر رهرو باد.
نام کتاب: زندگانی خلفای راشدین(رضی الله عنهم)
مولف: علامه عبدالشکور لکنوی
ترجمه: علامه شیخ الحدیث مولانا محمدیوسف حسین پور سراوانی
تصحیح و بازنویسی : عبدالمجید مرادزهی خاشی
لینک دانلود
مجموعه کتب حدیث معتبر اهل سنت که شامل صحیح بخاری ، صحیح مسلم ، مسند احمد ، سنن ترمذی ، سنن ابوداود ، سنن نسائی ، سنن دارمی ، موطای امام مالک و سنن ابن ماجه میباشد را برای شما آماده کرده ایم .
برای دانلود از لینک زیر استفاده کنید
کتاب «صهرین»
زندگینامه و فضایل دو خلیفه راشد و دو داماد بزرگوار پیامبر اسلام (صل الله علیه و سلم)
درباره
کتابخانه , حدیث وسیرت نبوی وبزرگان ,
بیوگرافی خطاط مشهور قرآن کریم،عثمان طه |
ابو مروان عثمان بن عبده بن حسین بن طه، خوشنویس عرب زبانی است که به واسطه نگارش “مصحف مدینه” شهرت یافته است، مصحفی که موسسه چاپ مصحف شریف ملک فهد آن را منتشر کرد.وی در روستای شهر حلب در سوریه به سال ۱۹۳۴میلادی چشم به دنیا گشود. متاهل و دارای هفت فرزند است. پدرش، شیخ “عبده حسین طه” امام جماعت، سخنران مسجد و استاد خوشنویسان سوریه است. |
درباره
کتابخانه , حدیث وسیرت نبوی وبزرگان ,
زندگی نامه امام ابو حنیفه نعمان بن ثابت رحمه الله
پيامبر صلى الله عليه و سلم اينگونه درباره ي ايشان بشارت داده است «لو كان الإيمان عند الثريا لذهب به رجل من فارس» يعني: «اگر ايمان در ثريا باشد، مردي از سرزمين فارس به سوي آن خواهد رفت.» و عبارتي که در صحيح مسلم آمده چنين است: «لو كان الإيمان عند الثريا لذهب به رجل من أبناء فارس حتى يتناوله» يعني: «اگر ايمان در ثريا باشد، مردي از اهالي سرزمين فارس به سويش مي رود تا بدان دست يابد.» ثابت، پدر امام ابوحنيفه، که از بزرگان سرزمين فارس بود در كوفه اقامت گزيد و به کار تجارت پرداخت که در اين کار مهارت زيادي داشت و توانست موقعيت اجتماعي خانوادگي پيش تر خود و توانگري و آسايش آن را بازيابد. ثابت کسي بود که با امام علي کرم الله وجهه ملاقات نموده و حضرت علي رضي الله عنه براي او و فرزندانش دعاي برکت و فزوني نموده بود.
نام ايشان، نعمان بن ثابت بن زوطي مي باشد. در سال هشتاد هجري در شهر کوفه چشم به جهان گشود. امام ابوحنيفه از دوران کودکي به همراه پدرش به حجره ي وي رفته و نزد او مي ماند و اصول و پايه هاي تعامل و رفتار با فروشندگان و خريداران و مشتريان را مي آموخت. تا آنکه خود نيز پيشه ي پدر را ادامه داده و زندگي مرفه و آسوده اي اختيار نمود. شغل وي بزازي يا همان تجارت پارچه و لباس بود و در حجره شريکي داشت که در کار تجارت به وي کمک مي کرد.
درباره
کتابخانه , حدیث وسیرت نبوی وبزرگان ,
زندگينامه امام بخاری
سیرت، شمائل و فضائل و جوانب مختلف شخصیت امام بخاری را نمیتوان در چند صفحه به بحث و تدقیق گرفت، بلکه بررسی زندگی این بزرگمرد عرصه علم حدیث، نیاز به نگاشتن کتاب ضخیمی دارد، ولی از باب "ما لایدرک کله، لایترک جله" به صورت بسیار فشرده، معلوماتی را در مورد ایشان خدمت خوانندگان عرضه میداریم.
درباره
کتابخانه , حدیث وسیرت نبوی وبزرگان ,
«امامﺍﺑﻦﻣﺎﺟﻪ ﻗﺰﻭﯾﻨﯽ- ﺭﺣﻤﻪﺍﻟﻠﻪ»
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺩﯾﻦ
ﺍﺳﻼﻡ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻋﺮﺻﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ
ﺑﯿﻜﺮﺍﻥ ﻭ ﻣﻮﺍﺝ ﻋﻠﻮﻡ ﻭ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﻛﺎﺧﻬﺎﯼ
ﭘﻮﺷﺎﻟﯽ ﻣﺪﻋﯿﺎﻥ ﺩﺭﻭﻏﯿﻦ ﺗﻤﺪﻥ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻢ
ﺷﻜﺴﺖ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ » ﻻﺇﻟﻪ ﺍﻻﺍﻟﻠﻪ ﻣﺤﻤﺪﺭﺳﻮﻝﺍﻟﻠﻪ« ﺑﺮ
ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻫﺘﺰﺍﺯ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﻭ ﺟﻬﺎﻧﯿﺎﻥ ﺑﺎ ﺩﺭﻙ
ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﺍﺳﻼﻡ، ﺑﻪ ﺳﯿﻞ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺁﻥ ﭘﯿﻮﺳﺘﻨﺪ ﻭ
ﺩﺭ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﻭ ﻧﺸﺮ ﻋﻠﻮﻡ ﻭ ﻣﻌﺎﺭﻓﺶ ﻣﺸﻐﻮﻝ
ﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﺪﻭﺵ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﭘﯿﺸﺎﭘﯿﺶ
ﺍﯾﻦ ﻧﻬﻀﺖ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻛﻠﯿﻪ ﻋﻠﻮﻡ ﻭ
ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺷﺎﻫﻜﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﻬﻤﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ
ﺍﺳﻼﻡ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﺭ ﻋﻠﻢ ﺣﺪﯾﺚ . ﺍﺯ
ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﻛﻪ ﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﯽﺍﻟﻠﻪﻋﻠﯿﻪﻭﺳﻠﻢ ﭘﺲ
ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻣﻨﺒﻊ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺍﺣﻜﺎﻡ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ
ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ، ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﻭﯾﮋﻩﺍﯼ ﺑﻪ
ﺣﻔﻆ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺒﺬﻭﻝ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﯽ
ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺁﻥ، ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻛﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺭﺍ ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ
ﺗﺤﻤﻞ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻧﻬﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﻣﺮﺍﻛﺰ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﻋﻠﻮﻡ ﺣﺪﯾﺚ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﻄﺶ
ﻋﻠﻤﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﺭ ﻫﺮ
ﻋﺼﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﯼ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﺪﻭﯾﻦ ﺁﺛﺎﺭ
ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭ، ﺍﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺭﺍ .....ادامه مطلب
درباره
کتابخانه , حدیث وسیرت نبوی وبزرگان ,
«ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺗﺮﻣﺬﯼ -ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ - »
ﺻﻔﺤﺎﺕﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺳﻼﻡ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺷﺎﻫﺪ ﺷﺨﺼﯿﺖﻫﺎﯼ
ﺑﻠﻨﺪﭘﺎﯾﻪﺍﯼ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻋﻠﻤﯽ ﻭ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ
ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺤﺪﺛﯿﻦ ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺰﺍﺋﯽ
ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﯿﺸﺒﺮﺩ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﮐﺘﺎﺏﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺳﻨﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ
ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﺍﯾﻔﺎ ﻧﻤﻮﺩﻩﺍﻧﺪ . ﺑﯿﻮﮔﺮﺍﻓﯽ ﻭ
ﺳﯿﺮﻩﯼ ﻋﻠﻤﺎ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﺑﺨﺶ ﻣﻬﻤﯽ
ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﺳﺖ، ﺯﯾﺮﺍ ﻓﺮﺩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ
ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺍﻟﮕﻮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺳﯿﺮﻩ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺩﯾﻦ،
ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎ ﻭ ﻧﻮﺍﻗﺺ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ
ﺁﯾﻨﺪﻩﺍﯼ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﺭﯾﺰﯼ ﮐﻨﺪ. ﺑﺰﺭﮔﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ
ﺣﻖ، ﻭﺍﺭﺙ ﻋﻠﻢ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﮐﺮﻡ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭﺳﻠﻢ
ﻭ ﻃﻼﯾﻪﺩﺍﺭ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻭ ﺑﺸﺮﯼ ﺑﻮﺩﻩﺍﻧﺪ .
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﺨﺼﯿﺖﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺣﺪﯾﺚ ﺭﺍ
ﺷﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺷﯿﺪﺍﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﮔﺮﺩﺍﻧﯿﺪ، ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ
ﻋﯿﺴﯽ ﺗﺮﻣﺬﯼ ﺍﺳﺖ . ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﺗﺮﻣﺬﯼ، ﺍﯾﻦ
ﻣﺤﺪﺙ ﺑﺰﺭﮒ، ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎﻥ، ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪﯼ
ﻧﻮﺷﺘﻪﺍﻧﺪ ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻋﻠﻤﯽ ﻭ ﺩﯾﻨﯽ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ
ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﻤﻮﺩﻩﺍﻧﺪ . ﺍﻣﺎﻡ ﺗﺮﻣﺬﯼ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻓﻦ
ﺣﺪﯾﺚ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺭﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﻋﻠﻮﻡ ﺯﻣﺎﻥ
ﺧﻮﯾﺶ ﺗﺒﺤﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ . ﺍﯾﺸﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﺘﺎﺯﺍﻥ
ﻋﻠﻢ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﺭ ﻗﺮﻭﻥ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺯ
ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺍﺛﺮ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ...ادامه مطلب
درباره
کتابخانه , حدیث وسیرت نبوی وبزرگان ,
درباره ما
kh.sepahi [email protected]
اطلاعات کاربری
پیوندهای روزانه
آمار سایت